مدح و شهادت حضرت علی اکبر علیه السلام
تـا به مـیـدان نـعـرۀ الله اکـبـر میکـشیـد بر سرش خیل ملایک بیعدد پر میکشید لرزه بر پیر و جوانان حرامی مینشست تا که فریاد رجز با سبک حیدر میکشید ایـنطرف جانم علی میگـفت شاه کـربلا آنطرف با هر یکی جام بلا سر میکشید میکشید او هر بلا را بهر باب خویش؟ نه هرچه میدید آن جوان بر امر رهبر میکشید تا که شد نقش زمین آن شیر مرد حیدری هر خسی بر پیکرش نقشی به خنجر میکشید دشمنـش هم میکشید از او چنان نقـاشها لیک هر سو بر زمین عضوی ز پیکر میکشید هرچه جاری گشت خون از او به خاک کربلا نقشی از پیغمبر و زهرا و حیدر میکشید هریکی از عضو او میگفت بابا العطش اسـتخـوان سیـنـه دادِ آه مـادر میکـشـیـد |